کـــــــــــافـــی نــــت عصــــــــر جـــــــدیـــــــــــد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه فی جمله اولیائک
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آیا از مطالب وبلاگ راضی هستید؟

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 171
بازدید کل : 36611
تعداد مطالب : 339
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1


لوگوی حمایتی حضرت مهدی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com

صرف شام با زنی دیگر
نویسنده : منتظر...
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393

صرف شام با زنی دیگر

صرف شام با زنی دیگر,داستان,داستانک,داستان کوتاه

روزی همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. او گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. آن زن مادرم بود که چندین سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله‌های زندگی و داشتن سه بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم. به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد می‌دانست. به او گفتم: «به نظر مى‌رسد بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم بیرون برویم.»

 

بقیه در ادامه مطلب ...

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
عاقبت خیانت در رفاقت ( طنز )
نویسنده : منتظر...
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393

عاقبت خیانت در رفاقت

 

عاقبت خیانت در رفاقت

 

دو نفر به اسم محمود و مسعود باهم رفاقتي ديرينه داشتن، تا جايي كه مردم فكر ميكردن اين دو نفر باهم برادرند. روزي روزگاري مسعود نقشه گنجي رو به محمود نشان داد و با هم تصميم گرفتن كه به دنبال گنج برن. يك روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظي كردن و رفتن. محمود نقشه اي در سر داشت كه وقتي به گنج دست پيدا كرد مسعود رو از سر راهش برداره و اونو بكشه. بعد از چند روز سختي به گنج رسيدند. و محمود طبق نقشه اي كه در سر داشت مسعود رو كشت و گنج رو برداشت و به خانه اش برگشت.
با آن گنج زندگي اش از اين رو به آن رو شد. ولي زن مسعود كه فهميده بود مسعود به دست محمود كشته شد با نا اميدي به شهر مهاجرت كرد و بعد از ادامه تحصيل در يك بيمارستاني به پرستاري مشغول شد. بعد از چند سال كه آبها از آسياب افتاد محمود به دليل بيماري به بيمارستان شهر ميره و اونجا بستري ميشه اتفاقا زن مسعود هم توي همون بيمارستان كار ميكرد كه يكدفعه ديد محمود توي يكي از اتاقها بستري هست.

بقیه در ادامه مطلب ...

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
خلقت زن
نویسنده : منتظر...
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393
قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد . زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد . کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است .. آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند . آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند زن‌ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند . خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد! 
فرشته پرسید: چه عیبی؟!
خداوند گفت: قدر خودش را نمی داند ...
خلقت زن .. شل سیلور استاین
انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
غبطه میخورم
نویسنده : منتظر...
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393

روزی سه وعده جای غذا غبطه میخورم...
هرشب به حال اهل بکا غبطه میخورم...   بر چایی ریز روضه یتان وقت ریختن...
بر استکان به قصد شفاغبطه میخورم...

با یاد چای تلخ نجف چای روضه را..
من با نبات و قند نه,با غبطه میخورم.. آنها فدا شدند که ما زندگی کنیم..
من بر رشادت شهدا،غبطه میخورم..
حتی به درد کشته شدن هم نمیخورم...
بر گوسفند نذر عزا،غبطه میخورم..
من روز و شب به کرببلا فکر میکنم..
یعنی همیشه و همه جا،غبطه میخورم

 حال مجاورین حرم هم حکایتی است..
هر شب کنار فاصله ها،غبطه میخورم... دیدم پیاده های حرم پا برهنه اند..
بر زخم ها و تاول پا،غبطه میخورم..
دارد تمام میشود این ماه اشک و خون..
هر دم به ماه خون خدا،غبطه میخورم..

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موسی و بنده بد
نویسنده : منتظر...
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست
نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.

 ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او
بدترین بنده ی من است.

حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی
بودند که از شهر خارج شدند.

پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته
اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او
بهترین بنده ی من است.

هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت...


انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
سخنی گهر بار از مولا علی علیه السلام
نویسنده : منتظر...
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
کافی نت عصر جدید
نویسنده : منتظر...
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
سخنان بزرگان
نویسنده : منتظر...
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1393

سخن را زیوری جز راستی نیست

جامی

 

*******سخنان بزرگان*******

 

آینده را ما می سازیم مگر از دیروز تا امروز را نساخته ایم

حسین بهزاد

 

*******سخنان بزرگان*******

تنها نعمتی که به رنج زیستن می ارزد آزدی است

محمد حجازی
 

*******سخنان بزرگان*******

به زیبائی بیاندیش ، نه برای انگیزش ، که در جهت تعالی
زیبائی به هر جا آرامش می آورد ، چه دست ساز انسان چه طبیعی

پاول ویلسون

 

*******سخنان بزرگان*******

از زندگی خود لذت ببرید
بدون آنکه آنرا با زندگی دیگران مقایسه کنید

کندورسه

 

 

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
زیبایی مرد در فصاحت زبان اوست
نویسنده : منتظر...
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1393

زیبایی مرد در فصاحت زبان اوست

حضرت محمد صلی الله علیه و آله

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
حکایت جالب روز با چراغ گرد شهر
نویسنده : منتظر...
تاریخ : یک شنبه 16 آذر 1393

حکایت جالب روز با چراغ گرد شهر

 

حکایت,حکایت مثنوی معنوی,حکایت روز با چراغ گرد شهر,حکایت مولانا

راهبی چراغ به دست داشت و در روز روشن در کوچه ها و خیابانهای شهر دنبال چیزی می‌گشت. کسی از او پرسید: با این دقت و جدیت دنبال چه می‌گردی، چرا در روز روشن چراغ به دست گرفته‌ای؟

راهب گفت: دنبال آدم می‌گردم. مرد گفت این کوچه و بازار پر از آدم است. گفت: بله، ولی من دنبال کسی می‌گردم که از روح خدایی زنده باشد. انسانی که در هنگام خشم و حرص و شهوت خود را آرام نگهدارد. من دنبال چنین آدمی می‌گردم. مرد گفت: دنیال چیزی می‌گردی که یافت نمی‌شود.

"دیروز شیخ با چراغ در شهر می‌گشت و می‌گفت من از شیطان‌ها وحیوانات خسته شده‌ام آرزوی دیدن انسان دارم. به او گفتند: ما جسته‌ایم یافت نمی‌شود، گفت دنبال همان چیزی که پیدا نمی‌شود هستم و آرزوی همان را دارم.

منبع:shahredastanha.blogfa.com

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

تعداد صفحات : 34



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کـــــــــــا




آمار مطالب

:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 17

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3
:: باردید دیروز : 13
:: بازدید هفته : 3
:: بازدید ماه : 171
:: بازدید سال : 2720
:: بازدید کلی : 36611

RSS

Powered By
loxblog.Com