آیت الله بهجت قدس سره میفرمود: كسی در حرم حضرت رضا علیه السلام برای برآورده شدن حوائجش ختمی گرفت و گویا یكی از حاجاتش درخواست «طی الارض» بوده! توفیق زیارت امام رضا علیه السلام را ، در عالم رؤیا و یا مكاشفه ، پیدا میكند. به او میفرمایند: «هر چه هست، در تقوا است».
یکی از آفت هایی که گریبان برخی از مریدان معرفت را می گیرد بحث کرامات است. بعضی ها قدم در راه سیر و سلوک و اخلاق می گذارند اما به نیت اینکه کشف کرامتی کنند یا کار خارق العاده ای انجام دهند.
البته ممکن است به نتیجه هم برسند اما سیره و روش بزرگان ما طور دیگری بوده است. هدف اصلی در سیر و سلوک, پیمودن راه سعادت و بندگی و طی طریق برای رسیدن به خدای متعال است.
همانطور که هر چیز لوازمی دارد این راه هم لوازمی دارد. کسانی که خودسازی می کنند تا به خدا برسند خداوند متعال هم چیزهایی به آنها می دهد.
يكی از آفات زبان كه از رذايل اخلاقی به شمار می رود و انسان را از راه خدا دور می سازد نمّامی و سخن چينی است . قرآن مجيد در نكوهش سخن چينی می فرمايد :
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ.
وای بر هر عيب جوی سخن چين .
همزه 1
در مورد ديگر می فرمايد :
هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَميمٍ .
از كسانی كه بسيار عيب جو و سخن چين هستند پيروی مكن .
قلم 11
و در آيه ديگر می فرمايد :
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ .
[ سخن چين ] كينه توز و پرخور و خشن و بدنام است .
قلم 13
قرآن مجيد از سخن چين به عنوان زنيم يعنی كسی كه اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و اين دليل بر عظمت اين گناه است . راغب اصفهانی می گويد : زنيم به كسی گفته می شود كه به طايفه ای منسوب شده ولی در واقع از آنها نيست . [ سپس می گويد: ] ريشه اين لغت از زنمه به معنی زائده و آويزه گوش و حلق گوسفند گرفته شـده است . گويی شـخص سخن چين در ميان قوم خود مثل يك موجود زيادی و وصله ناهمرنگی است كه بدون دليل به آنها منتسب شـده و گويی مانند كسی است كه اصل و نسب روشن و درستی ندارد . مرحوم فيض كاشـانی نيز در محجّة البيضاء از عبد اللّه بن مبارك نقل می كند : زنيم كسی است كه از زنا متولد شده و همه چيز را در همه جا بازگو می كند . سپس می گويد : عبد اللّه بن مبارك اين تفسير را از آيه شريفه عُتُلٍّ بَعْدَ ذ لِكَ زَنيمٍ قلم : 13 برداشت كرده است . خلاصه اينكه سخن چين و نمّام مانند كسی است كه نطفه اش از طريق مشروع بسته نشده است .
» سرانجام نمّام از ديدگاه قرآن قرآن مجيد به كسانی كه با نمّامی و سخن چينی آتش كينه و عداوت را ميان مردم بر می افروزند هشـدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهديد می كند ، چنانكه در باره يكی از همسران ابی لهب به نام امّ جميل می فرمايد :
تاريخ نشان داده است كه قدرت غريزه جنسى و فريبكارى و وسوسه شيطانى خيلى بيشتر از آن است كه پسر يا دختر جوانى فكر كند كه او مى تواند در ميان آتش برود و خود را حفظ كند. شما به هر دختر جوانى بگوييد: حجاب خود را حفظ كن ، مبادا پسران هرزه فريبت دهند مى گويد: من قويتر از آنم كه در دام هرزگان افتم ، من حجاب و محدوديت نمى خواهم ، ولى خداوند مهربان و پيغمبر خيرخواه او مى گويد: براى زن بهتر است ، حجاب خود را رعايت كند. اگر وضع اجتماعى طورى باشد كه مثلا از ميان ده دختر يك دختر فريب بخورد، اسلام دلسوز و خيرخواه به همه دختران دستور مى دهد حجاب را رعايت كنند و از مرآ و منظر جوانان به دور باشند، زيرا آن دخترى كه فريب مى خورد، معلوم نيست كدام يك از آنهاست ، بنابراين لزوم حجاب 9 دختر را شما به عنوان پيشگيرى و رعايت احتياط فرض كنيد، شما دختران عزيز از انواع حيله گريها و دغل بازيهاى جوانان هرزه اطلاع نداريد. تاريخ نشان مى دهد كه آنها حتى زنان شوهردار را فريب داده و به دام انداخته اند.